ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
تی شرت مولانا + همراه با کتاب رمز و راز شیک پوشیدن تقدیم به همه ایرانیان و دوستداران ادبیات شیک و زیبا شوید! تی شرت فوق العاده زیبا برای طرفداران مولانا فوق العاده شیک و زیبا یک مدل فوق العاده مناسب برای پسران امروزی شیک بپوشید فقط رنگ سفید موجود می باشد سایز مورد نظر خود را در قسمت پیغام خرید بنویسید قیمت : 29400تومان همراه با کتاب رمز و راز شیک پوشیدن جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلالالدین رومی، جلالالدین بلخی، رومی، مولانا و مولوی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ - ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) از زبدهترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران ایرانی به شمار میآید. نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلالالدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته[نیازمند منبع] و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. خانوادهٔ وی از خانوادههای محترم بلخ بود و گویا نسبش به خلیفهٔ أول ابوبکر میرسد[نیازمند منبع] و پدرش هم از سوی مادر به قولی دخترزادهٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند «بدیعالزمان فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کردهاست.
یک مدل فوق العاده جذاب برای آقایونی که می خوان یک خرید راحت را امتحان کنند قیمت : 29400تومان همراه با کتاب رمز و راز شیک پوشیدن قابل ست کردن با لباس های اسپرت مکمل زیبایی و جذابیت شما زندگی جلالالدین محمد بلخی در ۶ ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ (ولایتی در افغانستان امروزی) زاده شد. پدر او مولانا محمدبن حسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شدهاست.و نیز او را با لقب سلطان العلماء یاد کردهاند. بهاءولد از اکابر صوفیه واعاظم عرفا بودو خرقهٔ او به احمد غزالی میپیوست. وی در علم عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت و از آن رو که میانهٔ خوشی با قیل وقال و بحث و جدال نداشت و علم و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست و نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچمداران کلام و جدال با او از سر ستیز در آمدنداز آن جمله فخرالدین رازی بود که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت. به درستی معلوم نیست که سلطان العلماء در چه سالی از بلخ کوچید، به هر حال جای درنگ نبود و جلال الدین محمد ۱۳ سال داشت که سلطان العلماءرخت سفر بر بست و بلخ و بلخیان را ترک گفت و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت جهانبانی نشسته به شهر خویش باز نگردد. فقط رنگ سفید موجود می باشد سایز مورد نظر خود را در قسمت پیغام خرید بنویسید قیمت : 29400تومان همراه با کتاب رمز و راز شیک پوشیدن هدیه ای مناسب برای آنکه دوستش دارید..... آخرین چیزی که برای جذابیت نیاز دارید. پس شهر به شهر و دیار به دیار رفت و در طول سفر خود با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و بالاخره علاءالدین کیقباد قاصدی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. او از همان بدو ورود به قونیه مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. پیوستن شمس به مولانا روزی مولوی با خرسندی و بی خیالی از راه بازار به خانه باز میگشت ناگهان عابری نا شناس ا زمیان جمعیت پیش آمد گستاخ وار عنان فقیه و مدرس پر مهابت شهر را گرفت و در چشمهای او خیره شد و گستاخانه سؤالی بر وی طرح کرد: «صراف عالم معنی، محمد (ص) برتر بود یا بایزید بسطام؟» مولانای روم که عالی ترین مقام اولیا را از نازلترین مرتبهٔ انبیا هم فروتر میدانست با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد(ص) سر حلقهٔ انبیاست بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» قیمت : 29400تومان همراه با کتاب رمز و راز شیک پوشیدن اما درویش تاجرنما که با این سخن نشده بود بانگ برداشت: «پس چرا آن یک (سبحانک ما عرفناک) گفت و این یک (سبحانی ما اعظم شأنی) به زبان راند؟» مولانا لحظهای تأمل کرد و گفت: «با یزید تنگ حوصله بود به یک جرعه عربده کرد. محمد دریانوش بود به یک جام عقل و سکون خود را از دست نداد». مولانا این را گفت و به مرد ناشناس نگریست در نگاه سریعی که بین آنها رد وبدل شد بیگانگی آنها تبدیل به آشنایی گشت. نگاه شمس به مولانا گفته بود از راه دور به جستجویت آمدهام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله میتوانی رسید؟ ونگاه مولانا به او پاسخ داده بود: «مرا ترک مکن درویش و این بار مزاحم را از شانههایم بردار.» پیوستن شمس به مولانا در حدود سال ۶۴۲ هجری قمری اتفاق افتاد و چنان او را واله وشیدا کرد که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبع ظریف او در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پر شور و حال عرفانی پرداخت. شمس به مولانا چه گفت و چه آموخت و چه فسانه و فسونی ساخت که سراپا دگرگونش کرد معمایی است که «کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را». اما واضح و مبرهن است که شمس مردی عالم و جهاندیده بود. و برخی به خطا گمان کردهاند که او از حیث دانش و فن بیبهره بودهاست مقالات او بهترین گواه بر دانش و اطلاع وسیع او بر ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.
|